سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم رب الحکیم
چند روز دیگه عیده ولی حاج محمود داره برام روضه حضرت زهرا می خونه نمی دونم چرا ... راستی چرا؟
این یکی
یکی دیگه یکی از دوستام داره راهی می شه برا سرزمین طواف داره از همه حلالیت می طلبه
دیگه اینکه امروز دیدم به همت یکی از دوستان، یکی از همکارن ارزشیم چه طور به زیر کشیده شده جالبتر اینکه همین دوست این همکار رو چند وقت پیش در حد یه پیمبر بالا برد چه چیزا ادم تو این نیروهای ارزشی نمی بینه (هیچ نامی نبردم ، قابل توجه کسانی که وبلاگ منو برای شکای و موشکافی و بازداشت می خونند)
ختمشم اینه که ریه ام مشکل پیدا کرده نمی دونم چشه ولی عصری یه لحظه مارو یاد مرگ انداخت. چقدر خوبه بعضی وقتها یاد اون روزی باشیم که تو آغوش معشوقمون آروم می گیریم
حالا با توجه به همه این مسائل می خوام دعا کنم و مناجات بنویسم این بار با مادر می خوام حرف بزنم همین
...
مادرم ناچیز تر از آنم که صدایت کنم می دانم  ولی از نور هستی و خاندان رحمت شفیع می شوی می دانم
مادرم عزیز پیمبر و خدا هستی و می توانی شافع من در نزد معبودم و معشوقم باشی
مادرم  مقصرم ولی تو خیلی ها را واسطه شدی مادرم تو برای خیلی ها دعا کردی حتی آنها که در حقت جفا کرده اند
مادرم بیا و مادری کن و نزد خدا ،چون همیشه ،چون زمانی که دست به پهلو داشتی ، برای ما طلب خیر کن
مادرم گناه کارم ، گناه کار تر ازآنکه دیگران فکر کنند  بی نام تر از نام های زیبای هستم که در نزد مردم  از من شایع است
مادرم بی چیزم دستم خالی است بیا در نزد تنها معشوقی که درون را می نگرد بیا در نزد تنها معشوقی که حتی بدی ها را می خرد بیا در نزد تنها معشوقی که دست های خالی را هم می خرد برایم واسطه باش
مادرم واسطه باش که خداوند از تمام گناهانی که در حق دوستانم کرده ام و نمی دانم بگذرد
مادرم بیا  و از خداوند تعالی بخواه که  اگر امروز مرا نزد خود خواند حداقل به تعداد گوشه های تابوتم کسانی پیدا شوند که از دلم آگاه باشند و تابوت مرا بی اجری بردارند که مرا آن روز برای آنها اجری نیست
مادرم بیا و مددم بخش که به این مردم دینی نداشته باشم مادرم بیا و کمکم کن که دین این مردم را ،هرچندکم، ادا کنم که اگر روز حساب برسد معشوقم حسابگر توانای است
مادرم  در نمازم کاهلی می رود بر مردم  بدزبانم  با معشوقم غریبه و دنیایی از ناکامی ها می دانم تا او نخواهد ذره ای از ذره ای تکان نمی خورد ، بیا واسطه شو که خداوند برای تمام این سستی ها و گناهان مرا ببخشد
مادرم به عهد این مردم ، هرچندکم، نمی توان اعتماد کرد. مرا به عهد آن رهنمود کن که چون گفته است بندگان را دوست دارد بسیار از گناهانش می گذرد  مادرم به راز داری این ردم اعتمادی نیست به ستاری پشتم را محکم کن که سالهاست پرده دری می بیند ولی ابروی بندگانش را نمی ریزد
مادرم پسرت راه آسمان است ... خیلی ها از کربلا می خوانند و زیارت آن سرزمین ... می دانی که کمیل نمی خواهد سر بر خاک آن دیار بگذار بلکه می خواهد چون حر سر به دامان امام زمانش جان دهد.
مادرم کمیل را یاری کن که نیمه شعبان متولد شود و به تو نزدیکتر شود و پسرت دست بر سرم کشد و خونم را به خویش هدیه بداند
مادرم گناه و خطا و لغزش بسیار است و کمیل را جز شما امیدی به هدایت نیست دستم را بگیر که در نزد حق تعالی شرمنده نباشم  نگه هام دار که در خطا نیافتم و از لغزش باز بمانم
مادرم معشوقم هر که را بخواهد هادی است و هر که را بخواهد به خویش می خواند مرا واسطه باش که مرا هم بخواند
مادر ، کمیل هیچ ندارد تو می دانی معشوقم می داند به این بی چیزی شاید تنها شما افتخار کنید نه این مردم بی ارزش و یا انکه ،هر چند کم، به شما ارادت داشته باشد. افتخارم را مایه سربلندیم قرار دهید نه سر شکسته گیم
مادرم برای پسرت دعا می کنم که گفتند هر که را که برایش دعا کند ، دعا می کند باشد که او نیز مرا دعا کند
مادرم کمیلت را حلال کن و کمکم کن این مردم نیز از کوتاهی که در حقشان کرده ام حلالم کن
4/5/89


+ نوشته شده در  دوشنبه 89/5/4ساعت  12:3 صبح  توسط komail  |  نظر