اعوذ بالله من نفسی
بسم رب الحکیم
چند روزه دنبال بهانه ای برای نوشتن می گردم و بلاخره دیششب "یادواره شهدای ورزشکار" این بهانه رو دستم داد ما به رسم همیشه به عنوان خبرنگار مهمان این یادواره بودیم ولی نکاتی که همچین تو چشمم نشست بهانه ای شد که دوباره اینجارو خط خطی کنم
جمله اول صحبت های استاندار بود که می گفت "شهدا به یادواره ها احتیاجی ندارند این ما هستیم که با این یادواره ها می خواهیم فراموش نکنیم و باید فرهنگ شهادت رو سینه به سینه به کودکانمان آموزش بدیم"
راستی چقدر امانت داری کرده ایم چقدر فرهنگ ناب شهادت رو برا بچه هامون روشن و شفاف و قابل هضم کردیم اصلا بچه های ما غیر از کلاس زبان عربی و اینگلیسی و ریاضی و کلاس کنکور و گوشی و بلوتوث و پیامک چیزی از شهدا می دونن؟
مسئولینش امانت داری رو رعایت کردند یا به دنبال پست مقام و توجیه و گزارش کار هستند، الحمدالله که اخیرا فضای ارزشی هم پر شده از این کارا که طرف میخواد کار ارزشی کنه عکس خودش رو تابلو می کنه یا گزارش کاری از فعالیتش مثل سریال در چندین قسمت رو وبلاگش آپ می کنه ... امانت داری اینه ؟
تیکه دومش عکس یه بنده خدای بود که می خواست شهید بشه و شهید جلوه بدنش این تیکه تو دهنی به ما خبرنگارا بود چرا که این بنده خدا رو هرچی رسانه ها خواستند شهید جلوه بدند و جای شهید قالب کنند به مردم نشد و عکش تو یادواره شهدا رفت زیر پای مردم ... معنی شهادت رو تو اون یادواره تو چشم مادرهای می دیدم که هنوز انتظار پسرشون از نگاهشون فریاد می زد تو قد پدرهای دیدیم که همچون سرو ایستاده بودند و پشتشون به پسرشون گرم بود و بهش افتخار می کردند شهادت رو اونجا من درک کردم
تیکه بعدش شاهکار آقای شهرستانی و آقای تاجیک بود که همخوانی عجیبی راه انداختن آقای شهرستانی از دیرباز می شناختم از همون وقتی که معلم مدرسه بود همین حس زیبا رو تو کلامش داشت و امروز بعد ازاون همه مدت یه شاهکار قشنگ خلق کرد
تیکه آخر رو ربط می دم به فیلم "دموکراسی تو روز روشن" کار به اشتباهات و ایراد های که حتی خود من به این فیلم دارم ، نداریم ... دوستان ارزشی ما ، نگه داشت شهدا ، یاد کننده های شهدا ، پیامبران عشق ... راستی چقدر از کارهای که کردید برای خدا بود تو چقدرش شک ریا هست؟ چقدرش برای گزارش کار و تبلیغات و خودنمایی بوده؟ چقدرش رو خالص برای شهدا تقدیم کردید ... میدونم جواب بدید به حکم توجیه و برهان یه دنیا دلیل دارید ولی خودایش یه بار قبل از این که به حسابمون به رسند به حساب خودمون برسیم ... چقدر برای شهدا خالص کار کردیم؟
------------------------------------------------------
پی نوشت اول: میخوام یه تغیراتی در قالب وبلاگم بدم و منتظر نظرات شما هستم قبلش ممنون میشم بگید کجاهاشو عوض کنم بهتره؟
پی نوشت دوم: تو این روزها که دلم بد جور تو هاگیر واگیره بعضی وقتها اونقدر تو منطق جلو میرم که خودم هم زیر سئوال می برم و بعد جواب سئوالمو نمی تونم پیدا کنم می زنم ته احساس ، ته احساس هم که می خوره به دیوار ترس و دوباره کابوس های شبانه ... دعام کنید آدم شم
پی نوشت سوم: اگه دیر به دیر می آم دنبال بهانه برای نوشتنم ... پس به بزرگی خودتون ببخشید
ختم کلام
یاعلی
+
نوشته شده در جمعه 89/7/9ساعت 10:52 صبح توسط komail
|
نظر